دستبوسی امام خمینی (ره) و شاه چه فرقی می‌کند؟

مردم دست امام‌خمینی(ره) را بخاطر ارادتی که داشتند و به نیابت از دست جد ایشان رسول الله(ص) می‌بوسیدند اما بوسیدن دستان شاه از سر اجبار و ترس بود.

منابع مرتبط
عکس نوشت ها
چندرسانه ای
دریافت پست
برچسب ها: شبهه شبهات

پاسخ شبهه مردم دست امام‌خمینی(ره) را بخاطر ارادتی که داشتند و به نیابت از دست جد ایشان رسول الله(ص) می‌بوسیدند اما بوسیدن دستان شاه از سر اجبار و ترس بود.

1. توضیحاتی در مورد تصویر:

تصویر منتشرمربوط به مراسم استقبال از امام خمینی (ره) می باشد. آیت الله طالقانی از یاران حضرت امام و زمینه سازان حضور حضرت امام در ایران می باشند.

رفتن به استقبال امام فرصتی بود که هیچ کسی نمی‌خواست آن را از دست بدهد. به خصوص یاران نزدیکتر ایشان دل توی دلشان نبود تا زودتر مسیحی را ببینند که نفسش روح اللهی بود و جان همه مردم را زنده کرده بود. یکی از این یاران آیت ‌الله طالقانی بود که ایشان هم به فرودگاه مهرآباد رفته تا ورود امام را از نزدیک مشاهده کند. تصویری که مشاهده می‌کنید انتظار ایشان است در روز ورود امام خمینی به ایران در 12 بهمن 1357.

2. بوسیدن دست عالم و سید در اسلام مانعی ندارد لذا انتساب این نقل قول به آیت الله طالقانی از این نظر مردود هست , و این مطلب در هیچ منبع معتبر و موثقی جز چند سایت ضد انقلاب و ضد اسلام یافت نشد.
باید خاطر نشان کرد که هیچ کس از روی اجبار اقدام به بوسیدن دست امام خمینی نکرد ، همچنان که در زمان حاضر برخی از مردم بخاطر ارادت و علاقه وافر دستان علما را می بوسند.

3. بوسیدن دست در اسلام:

در آثار و منابع از بوسیدن دست پیغمبر(ص) توسط یاران و اصحاب از جمله زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه و بوسیدن دست امام حسین(ص) توسط فرزدق شاعر و بوسیدن دست امام صادق(ص) توسط محمد بن مسلم [فقیه و راوی بزرگ شیعه] …حکایت شده است.
(کنزالعمال، ج29، 220، جامع الاحادیث، ج28، ص10، کافی، ج2، ص 185، بحارالانوار، ج46، ص 957؛ کشف العمه، ج2، ص43، تفسیر منسوب به امام عسکری(ع)، ص 637و… نقل از سایت جماران ، آیا دستبوسی سنتی ناپسند است ؟ ، حسین مستوفی)

بوسیدن دست پدر و مادر، سادات، علما در اسلام اشکالی ندارد و حتی توصیه شده است. برای نمونه امام صادق علیه السلام می فرمایند:
لا یُقبّل رأسُ أحد و لا یداه ؛ إلا رسول الله أو من اُرید به رسول الله ؛ سر و دست کسی را نباید بوسید به جز رسول خدا (ص) , یا کسی که با بوسیدن سر و دست او رسول خدا ـ صلّی علیه و آله ـ قصد شود.
(کلینی, محمد بن یعقوب، اصول کافی, نشر دارالکتب الاسلامیه, چاپ چهارم, 1365 هـ , ق، ج2, ص185.)

لذا همان طوری که در روایت مشاهده کردید گفته شده بود سر و دست کسی را نباید بوسید ، اما بعد از آن یک حکم استثنایی آمد:
به جز رسول خدا (ص) , یا کسی که با بوسیدن سر و دست او رسول خدا ـ صلّی علیه و آله ـ قصد شود.

شهید اول، از فقهای بزرگ شیعه، به جواز بوسیدن دست برادران مسلمان که به عنوان تعظیم و بزرگداشت مومن فتوا می‌دهد.
(القواعد و الفوائد،ج2، الدروس الشرعیه، ج2، ص 18 ، نقل از همان)

در سیره امام سجاد (ع) نیز نقل شده است که: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِذَا أَعْطَی السَّائِلَ قَبَّلَ یَدَ السَّائِلِ فَقِیلَ لَهُ لِمَ تَفْعَلُ ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّهَا تَقَعُ فِی یَدِ اللَّهِ قَبْلَ یَدِ الْعَبْدِ ؛ یعنی امام سجاد (ع) هرگاه به سائل چیزی می داد دستش را می بوسید پس به او عرض شد چرا چنین کاری می کنی؟ فرمود برای اینکه صدقه قبل از اینکه در دست بنده قرار گیرد در دست خدا قرار می گیرد.
(وسائل الشیعة، ج‏9، ص: 435)

همچنین در سیره اخلاقی برخی علمای اخلاق نیز، هم از سنّت دست بوسی نهی شده است و هم تلویحاً نسبت به برخی افراد مورد تایید قرار گرفته است . به عنوان مثال یکی از شاگردان آیت الله جوادی آملی، در صفحه ویژه ایشان با اشاره به دیدار جمعی از محققین با ایشان نوشته است: یکی از دوستان به آیت الله جوادی آملی اصرار کرد دستشان را ببوسد. ایشان با لحنی ناصحانه به ما فرمود: نه دست کسی را ببوسید و نه بگذارید دستتان را ببوسند. من تا کنون هیچ دستی را نبوسیده ام، جز یک دست و آن هم دست امام خمینی بود و به راستی که آن دست بوسیدنی بود.

سادات فرزندان رسول خدا(ص) هستند علما و پیشوایان دینی وارثان دین و محافظان دین اند ولی فقیه حاکم شرع است و مشروعیتش را از حکم خدا و کلام معصوم می گیرد، چرا که امام صادق علیه السلام می فرمایند: رد و انکار حکم حاکم اسلامی رد و انکار ماست و رد و انکار ما رد بر خداست که حد شرک برخداست.
(کلینی ؛الکافی،ج1،ص67،ح10)

در نتیجه بوسیدن دست سید،عالم دین و مخصوصا ولی فقیه هیچ اشکالی ندارد ، زیرا با بوسیدن سر و دست آنها بوسیدن سر و دست رسول خدا (ص) قصد می شود.
4. تفاوت بوسیدن دست امام خمینی و شاه:

دانه فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه
هر دو جانسوزند اما این کجا و آن کجا

بر این اساس به نظر می رسد که در یک جمع بندی می توان گفت سنّت دست بوسی به تناسب افراد و شخصیت های مختلف تفاوت دارد، به عبارتی سنّت دست بوسی اگر نسبت به شخصیتی که ویژگی خاصی همچون علم، معرفت، رهبری دینی، وارستگی، ارزش های اخلاقی و … داشته و صرفاً ناشی از احترام و عشق و ارادت به وی بوده و در عین حال باعث ذلّت دست بوسنده و غرور و تکبر طرف مقابل نشود ایرادی ندارد. امّا اگر این کار با هدف و انگیزه تملّق و چاپلوسی صورت گیرد و یا منجر به ذلّت فرد دست بوسنده و غرور و تکبّر طرف مقابل شود قطعاً ایراد دارد .

در این میان ماهیت دست بوسی حضرت امام خمینی (ره) با دست بوسی شاه ، تفاوت دارد ، چرا که حضرت امام خمینی (ره) ، انسان وارسته ای بودند که شخصیتی کاملاً متواضع در برابر همگان داشتند و هرگز گَرد عُجب و خود پسندی و یا تکبر و غرور دامن ایشان را نگرفت به گونه ای که وضع زندگی و نوع برخورد ایشان با مردم ، چه پیش و چه پس از رهبری نظام جمهوری اسلامی هیچ تفاوتی با هم نداشت و هیچ کس امکان انکار این موضوع را ندارد و با توجه به چنین روحیاتی ، دست بوسی هیچ مقام مسئولی هم در حالات درونی ایشان ، هیچ تغییری ایجاد نمی کرد ، کما اینکه مردم و مسئولانی هم که به دست بوسی ایشان شرفیاب می شدند ، صرفاً بر اساس احترام به جایگاه ایشان به عنوان عالم عامل دینی ، نواده پیغمبر و رهبردینی این کار را صورت می دادند و می دانستند که هیچ گونه نیت غیر خالصانه ای از نگاه هوشمندانه حضرت امام (ره) به دور نبوده و ایشان را تحت تاثیر قرار نمی دهد که شواهد فراوانی راجع به این روحیه والای حضرت امام در مطالعه زندگانی حضرت امام (ره) و سیره عملی ایشان می توان دید .

این در حالی است که شاه به لحاظ شخصیتی ، انسانی مغرور و متکبر و دوستدار چاپلوسی و تملّق بود و دست بوسی نسبت به وی نیز از سر چنین صفات رذیله ای صورت می گرفت که شواهد تاریخی نیز اثبات کننده همین روحیه می باشد . به عبارتی “محمدرضا خیلی لذّت می‌برد که گروهی از فرماندهان عالی‌رتبه‌ی ارتش با آن لباس‌های پرزرق و برق جلوی او صف می‌کشیدند و به ترتیب دست او را می‌بوسیدند.” گاهی «در مراسم رسمی یا میهمانی‌ها… افسران عالی‌رتبه‌ای ارتش دست و یا حتی کفش محمدرضا را می‌بوسیدند.» شاه چنان به دست بوسی معتاد شده بود که خودش “دستش را دراز می‌کرد” که اطرافیان ببوسند. پابوسی شاه بعد از جشن‌های 2500 ساله در دربار به اوج رسیده بود. عبدالعظیم ولیان – استاندار خراسان و نایب‌التولیه – هر گاه به حضور شاه می‌رسید، روی زمین می‌افتاد و پای شاه را می‌بوسید.

اردشیر زاهدی بعد از انتصاب به وزارت امور خارجه، همه‌ی معاونین و سفرا را مجبور کرد تا هنگام “شرف‌یابی” در مقابل شاه زانو بزنند. زانو زدن وزیر و به خاک افتادن وی در برابر شاه موجب اعتراض یک خبرنگار فرانسوی به علم شد. علم اعتراض خبرنگار را به اطلاع شاه رساند و شاه پاسخ داد: “حق بود به او می‌گفتی که اردشیر رعایت سنّت‌های ملی مملکت را می کند.”

سفرا موظف بودند در گزارشهایشان به شاه، جمله “پای مبارک را می‌بوسم” بنویسند. پرویز راجی از این که امیر‌خسرو افشار، آخرین وزیر امور خارجه ایران دوران شاه به جای کلمه “پای مبارک را می‌بوسم” ، نوشته بود “دست مبارک را می‌بوسم” اظهار شگفتی می‌کند. هرمز قریب یکی از مدیر‌کل های وزارت دربار در نامه می‌نوسد:

مراتب پرستش چاکرانه مرا به خاک پای مبارک بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه تقدیم [می‌کنم.] پای مبارک علیاحضرت ملکه و والاحضرت شاهدخت شهناز را با کمال احترام می‌بوسم.

گاهی وقتها چاپلوسی چنان شدت می‌گرفت که هر کدام از اطرافیان سعی می‌کردند از رقیب سبقت بگیرند.»
(روح الله حسینیان ، فساد دربار ، منبع : سایت – باشگاه اندیشه – تاریخ شمسی نشر 26/11/1385 – به نقل از مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی)

بنابر این دست بوسی شاه با دست بوسی امام خمینی (ره) به دلیل تفاوت های ماهوی در خصلت های شخصیتی این دو رهبر قبل و بعد از انقلاب ایران ، اساساً قابل مقایسه نیست .

سایر کسانی که به این مساله پاسخ داده اند