چرا جمهوری اسلامی با این همه ثروت فقرای زیادی داره؟ این سیاست حاکمیت هست که مردم رو گرسنه و فقیر نگه داره

برای پی بردن به پاسخ این سوال باید میزان عدالت اجتماعی در جمهوری اسلامی را بررسی کنیم. منظور از عدالت اجتماعی، توزیع عادلانه ثروت و درآمد ملی در میان افراد جامعه است. برای سنجش عدالت اجتماعی، بایستی همزمان به «کاهش نابرابری» و «کاهش فقر» در میان مردم کشور توجه کرد.

منابع مرتبط
عکس نوشت ها
چندرسانه ای
دریافت پست
برچسب ها: شبهه شبهات

پاسخ شبهه برای پی بردن به پاسخ این سوال باید میزان عدالت اجتماعی در جمهوری اسلامی را بررسی کنیم. منظور از عدالت اجتماعی، توزیع عادلانه ثروت و درآمد ملی در میان افراد جامعه است. برای سنجش عدالت اجتماعی، بایستی همزمان به «کاهش نابرابری» و «کاهش فقر» در میان مردم کشور توجه کرد.

وضعیت نابرابری اقتصادی: طبق آمار دفتر برنامه توسعه سازمان ملل متحد در سال 2013 وضعیت کشورهای جهان از لحاظ کاهش نابرابری بررسی شده است. در آمریکا، آلمان، فرانسه، اسپانیا، سوئد، دانمارک و کانادا نابرابری اقتصادی میان مردم افزایش یافته است؛ در حالیکه جمهوری اسلامی ایران طی سالهای 1365تا 1393 موفق به کاهش 6/8 درصدی نابرابری اجتماعی شده است.

وضعیت فقر: خط فقر عبارت است از مقدار درآمدی که برای تأمین حداقل نیازهای فردی در یک جامعه لازم است و تأمین نشدن آن توسط افراد موجب می‌شود چنین افرادی فقیر در نظر گرفته شوند. بانک جهانی (Bank World) برای سنجش میزان فقر در کشورهای دنیا، آنها را بـه چهار گروه تقسیم کرده؛ سـپس برای هرکدام از گروه‌ها باتوجه به میزان درآمد و نیز هزینه‌های زندگی در کشورها، درآمد روزانه لازم برای بهره‌مندی از حداقل نیازهای فردی را در نظر گرفته و بر اساس آن، درصد فقرای کشورها را مشخص می‌کند. در این دسته بندی ایران در گروه دوم یعنی کشورهای با درآمد بیشتر از متوسط قرار گرفته است.

این بهبود وضعیت عدالت اجتماعی درحالیست که تا پیش از انقلاب و  بر اساس مستندات بانک جهانی، حدود 60 درصد روستاییان و 30 درصد شهرنشینان ایران و با توجه به نسبت بالای جمعیت روستانشین، تقریبا ۴۶ درصد از کل جمعیت ایران در سال 1977م زیر خط فقر قرار داشته‌اند. بنابراین وضعیت فقر در جمهوری اسلامی طی 40 سال اخیر بهبود قابل توجهی داشته و میزان نابرابری‌های اجتماعی نیز کاهش یافته است.

در پاسخ به سیاست فقیر ماندن جامعه نیز باید گفت هیچ کشوری سیاست‌هایی را برای افزایش فشار بر مردم خود قرار نمیدهد؛ چراکه این سیاست بیش از آنکه مفید باشد برای بقای نظام سیاسی خطرناک است. مردم از روی بی نیازی و شکم سیری ناراضی نخواهند بود و این گرسنگی و دشواری معیشت است که منجر به اعتراضات در جامعه می‌شود. علاوه بر این فقر مردم منجر به بحرانهایی مانند طلاق، دزدی، قاچاق، خودکشی و... در جوامع میانجامد؛ بنابراین سیاست ظلم اقتصادی و فشار بر مردم برای تداوم هر نوع حکومتی منطقی به نظر نمی‌رسد. مقایسه وضعیت تغذیه کشور نسبت به 40 سال قبل بیانگر حقایق زیر است:

  1. مصرف کشور در سال 1390 در مواد غذایی شامل غلات، مواد پروتئینی ، لبنیات، میوه و سبزیجات، پوشاک، لوازم خانگی، لوازم بهداشتی و… نسبت به سال 1357 بیش از چهار برابر شده است.
  2. تولیدات کشاورزی ایران در پیش از انقلاب تنها مصرف 33 روز مردم را تامین می‌کرد در حالیکه امروزه ذخایر استراتژیک اقلام اساسی برای کل جمعیت کشور فراهم است.

در انتها لازم به ذکر است که بخشی از دلایل فقر مربوط به بالا رفتن توقعات در جامعه و مقایسه کشور با کشورهای توسعه یافته می باشد. در واقع فقر امروز جامعه ایرانی بیشتر «فقر نسبی» یعنی مقایسه وضعیت خود با دیگری بوده و «فقر مطلق» کمتر است. طبق امارهای ارائه شده در سال 1397، بیست و چهار درصد مردم شرایط فقر نسبی و تنها 2 درصد در شرایط فقر مطلق بوده اند. حال در نظر داشته باشید آمار فقر در سایر کشورهای منتخب  به شرح زیر است:

  • فقر 9/21 درصدی مردم ترکیه
  • فقر 25 درصدی مردم عربستان
  • فقر 18 درصدی مردم ژاپن
  • فقر 15 درصدی مردم آلمان
  • فقر 19 درصدی مردم انگلیس
  • و ...

علاوه بر این جمهوری اسلامی ایران تنها 4 دهه از مسیر خود برای پیشرفت و شکوفایی را پشت سر گذاشته که در نظریات علمی توسعه، این عمر بسیار اندک است؛ حال آنکه کشورهای توسعه یافته حداقل 3 سده از حرکت مستمر به سمت توسعه را پشت سر گذاشته اند.

سایر کسانی که به این مساله پاسخ داده اند